ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1)

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

پادشاه فصل ها پاییز

آسمانش را گرفته تنگ در آغوشابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.باغ بی برگی،روز و شب تنهاست،با سکوت پاکِ غمناکش.سازِ او باران، سرودش باد.جامه اش شولای عریانی‌ست.ور جز،اینش جامه ای باید .بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .گو بروید ، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد .باغبان و رهگذران نیست .باغ نومیدانچشم در راه بهاری نیستگر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد،ور برویش برگ لبخندی نمی روید؛باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .باغ بی برگیخنده اش خونیست اشک آمیزجاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن.پادشاه فصلها ، پائیز ..   مهدی اخوان ثالث   ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1)...ادامه مطلب
ما را در سایت ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1) دنبال می کنید

برچسب : پادشاه فصل ها پاییز,پادشاه فصل ها پاییز اخوان,پادشاه فصل ها پاییز افتخاری,پادشاه فصل ها پاییز شعر,پادشاه فصل ها پاییز است,پادشاه فصل ها پاییز mp3,آلبوم پادشاه فصل ها پاییز,پادشاه فصل ها پاييز,شعر پادشاه فصل ها پاییز اخوان,می چمد در آن پادشاه فصل ها پاییز, نویسنده : cmolkeadabd بازدید : 60 تاريخ : پنجشنبه 20 آبان 1395 ساعت: 7:30

وای باران

  وای باران باران شیشه پنجره را باران شست . از دل من اما، چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟   ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1)...ادامه مطلب
ما را در سایت ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1) دنبال می کنید

برچسب : وای باران باران,وای باران حمید مصدق,وای باران شیشه پنجره,وای باران بارن,واي باران,وای باران شیشه,وای باران از حمید مصدق,وای باران احسان خواجه امیری,واي باران باران شيشه پنجره,آوای باران, نویسنده : cmolkeadabd بازدید : 29 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 8:51

زنده باش

زنده باش چه فكر ميكني كه بادبان شكسته، زورق به گل نشسته‌اي است زندگي  در اين خراب ريخته كه رنگ عافيت از او گريخته به بن رسيده ، راه بسته ايست زندگي  چه سهمناك بود سيل حادثه كه همچو اژدها دهان گشود زمين و آسمان ز هم گسيخت ستاره خوشه خوشه ريخت و آفتاب در كبود دره ‌هاي آب  غرق شد  هوا بد است  تو با كدام باد ميروي چه ابرتيره اي گرفته سينه تو را كه با هزار سال بارش شبانه روز هم  دل تو وا نمي شود  تو از هزاره هاي دور آمدي در اين درازناي خون فشان به هرقدم نشان نقش پاي توست در اين درشت ناي ديو لاخ زهر طرف طنين گامهاي ره گشاي توست بلند و پست اين گشاده دامگاه ننگ و ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1)...ادامه مطلب
ما را در سایت ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1) دنبال می کنید

برچسب : زنده باش,زنده باشی به انگلیسی,زنده باشی,زنده باشی ای دوست,زنده باش وزندگی کن,زنده باشی به زبان کردی,زنده باشی به ترکی,زنده باشی یار من,زنده باش زندگی کن,زنده باشید, نویسنده : cmolkeadabd بازدید : 13 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 8:50

چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟

 

چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟
بیایید از عشق صحبت کنیم

ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1)...
ما را در سایت ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1) دنبال می کنید

برچسب : چرا عاقلان را نصیحت کنیم,چرا عاقلان را نصیحت کنیم قیصر,شعر چرا عاقلان را نصیحت کنیم,چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟ بیایید از عشق صحبت کنیم,شعر چرا عاقلان را نصیحت کنیم قیصر امین پور,متن شعر چرا عاقلان را نصیحت کنیم, نویسنده : cmolkeadabd بازدید : 22 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 8:50

بهار را باور کن

باز کن پنجره هارا که نسیم روز میلاد اقا قی هارا جشن می گیرد و بهار روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است همه چلچله ها برگشتند وطراوت را فریاد زدند کوچه یکپارچه اواز شده است ودرخت گیلاس هدیه جشن اقا قی ها را گل به دامن کرده است بازکن پنجره ها را ای دوست هیچ یادت هست که زمین را عطشی وحشی سوخت برگها پژمردند تشنگی با جگر خاک چه کرد هیچ یادت هست توی تاریکی شبهای بلند سیلی سرما با تاک چه کرد با سروسینه گلهای سپید نیمه شب باد غضبناک چه کرد هالیا معجزه باران را باور کن و سخاوت را در چشم چمنزار ببین و محبت را در روح نسیم که در این کوچه تنگ با همین دست تهی روز می ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1)...ادامه مطلب
ما را در سایت ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1) دنبال می کنید

برچسب : بهار را باور کن,بهار را باور کن مشیری,بهار را باور کن از مشیری,بهار را باور کن فرجام,بهار را باور كن,شعر بهار را باور کن,شعر بهار را باور کن مشیری,کتاب بهار را باور کن,دانلود رمان بهار را باور کن,شعر نو بهار را باور کن, نویسنده : cmolkeadabd بازدید : 28 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 8:50

سال تحصیلی نود و پنج

نخستین روز درس ، اولین روز مهر است. اولین روز مهرورزی است. روز آفتاب، روز شکفتن احساس ، روز زمزمه و لبخند، روز آشنایی دانش آموزان با کتاب، معلم ، درس و دنیای تازه است. آفتاب اولین روز مهر طلوع می کند. مهر آن قدر بوی بهار می دهد که در پاییز بودن آن، به یاد نمی آید. مهر فصلِ خشکیدن و زرد شدن و ریختن نیست. آغاز روییدن کتاب بر ساقه دست هاست. مهرتان پیروز و مهر ورزی تان همیشگی باد.پس از نزدیک به صد روز فاصله، اینک دلنشین ترین آهنگ زندگی ـ زنگ مدرسه ـ به فصل فاصله ها پایان می دهد و خاطره انگیزترین دوران زندگی ، دوباره آغاز می شود. کودکان به پیاده روهای خزان زده و ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1)...ادامه مطلب
ما را در سایت ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmolkeadabd بازدید : 13 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 8:50

تو زیباترین شعر غمگین جهانی!

در آستانه‌ى عاشوراى حسينى‌(ع) تو زیباترین شعر غمگین جهانی! میان من و تو فاصله‌ای است، نه از آن فاصله‌هایی که با خودشان جدایی و دیوار می‌آورند. فاصله‌ای که شبیه یک پنجره است. من دور از تو و تمام اتفاقات مربوط به تو ایستاده‌ام، اما از این پنجره همه‌ی دیدنی‌ها را می‌بینم. حال و هوای شهر تغییر کرده است. شهر کمی به روز واقعه شباهت دارد. همه تلاش می‌کنیم آن روز را به تصویر بکشیم و برای این کار، گاهی به درونمان بر می‌گردیم. این روزها هر کس یک جور عزادار می‌شود. یکی با پیراهن مشکی و دیگری با فکر کردن و من با کلمه‌هایم عزادار می‌شوم. کسی بايد بیاید و غم را ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1)...ادامه مطلب
ما را در سایت ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1) دنبال می کنید

برچسب : تو زیباترین شعری,تو زیباترین شعر, نویسنده : cmolkeadabd بازدید : 21 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 8:50

نيايش

نيايش جاده‌ای برای دوست داشتن وقتی که راه را نمی‌دانمو تو دستم را می‌گیری و در جاده‌ی درست می‌گذاری‌ام * * * جاده‌ای که در آن با تو قدم می‌زنم بی ­آن‌که تو دیده شوی و با تو حرف می‌زنم بی آن­ که ببینمت و تو با من حرف می‌زنی در حالی‌که هیچ ­کس صدای تو را نمی‌شنود!   ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1)...ادامه مطلب
ما را در سایت ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1) دنبال می کنید

برچسب : نيايش,نيايش با خدا,نيايش هاي زيبا,نيايش هاي كوتاه,نيايش صبحگاهي,نيايش زيبا,نيايش دكتر شريعتي,نيايش داريوش,نيايش خدا,نيايش خواجه عبدالله انصاري, نویسنده : cmolkeadabd بازدید : 18 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 8:50

شازده کوچولوى درون من

شازده کوچولوى درون من اِنَّنِی اَنَا اللَّهُ لَا اِلَهَ اِلَّا اَنَا فَاعبُدنِی وَ اَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکرِیمنم من، خدایی که جز من خدایی نیست. پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز را به‌پادار. (آیه‌ی ۱۴، سوره‌ی طه) زندگی جالبی داشت. وقتی سیاره‌اش را ترک می‌کرد به یاد گُلش بود. حتی پیش از رفتن، ساعت‌ها با او حرف زد و گفت كه همیشه مواظبش خواهد بود. تمام مدتی که در اخترک‌های مختلف در سفر بود به گلش فکر می‌کرد. شازده کوچولو هرچند آ‌ن‌قدر از گلش دور شده بود که دیگر نمی‌توانست ببیندش، اما هم‌چنان به او فکر می کرد. به آسمان نگاه می‌کرد و می‌گفت: «می‌دان ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1)...ادامه مطلب
ما را در سایت ملك ادب(گروه ادبيات فارسي بهارستان1) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmolkeadabd بازدید : 18 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 8:49

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه